سوگ (فقدان)
"غم" واژهای است که ازآن برای توصیف احساسات و واکنشهایی استفاده میکنیم که هنگام از دست دادن یک عزیز یا چیزی ارزشمند، گریبان گیر ما میشوند. همه افراد غم را تجربه میکنند، زیرا غم واکنشی جهانی نسبت به فقدان است. این احساس دردناک، استرس زا و درعین حال طبیعی، معمول و ضروری است.
افکار و احساسات
هیچ واکنش درست یا اشتباهی نسبت به مرگ وجود ندارد. همه ما نیاز داریم که به روش خود و در زمان مختص به خود اندوهگین با شیم. ممکن است این اندوه برای برخی به معنای گریستن باشد و برای برخی دیگر نه. در برخی افراد این اندوه ماهها و سالها بطول میانجامد و در برخی دیگر پس از مدتی کوتاه به پایان میرسد. واکنشها و احساسات ممکن است هر ساعت یا هر روز تغییر کنند؛ برخی از روزها بسیار خوب و برخی دیگر نا خوشایند و بد هستند.
تغییرات احساسی با گذشت زمان و هنگامی که فرد فرا میگیرد که چگونه خود را با شرایط تغییر یافته هماهنگ سازد، شدت خود را از دست خواهند داد اما آغاز این راه نیز کمی دشوار است.
آنچه در ذیل میآید، خلاصهای از معمولترین احساساتی است که در پی از دست دادن یک فرد با آنها روبرو می شویم.
- بهت زدگی و ناباوری: قبول خبر درگذشت یک شخص به زمان نیاز دارد. فرد داغدیده نمیخواهد این خبر را باور کند، درحقیقت، ابتدا نمیتواند آن را باور کند.
- فقدان: فرد داغدیده احساس میکند که چیزهای زیادی را ازدست داده است، یک شخص را، عشق او را، دوستی و همراهی او را، فرصتها، امیدها و.... این فقدان میتواند احساس عمیقی از غم به همراه داشته باشد.
- گناه و احساس پشیمانی: یکی دیگر ازاحساساتی که گریبان گیر فرد داغدیده میشود احساس گناه است؛ مثلاً، ممکن است از اینکه هفته گذشته کار اشتباهی در قبال فرد فوت شده انجام داده یا به قولی که داده بود عمل نکرده است، احساس پشیمانی کند یا حتی از اینکه زمانی نسبت به او خشمگین شده احساس بدی داشته باشد. در برخی دیگر از افراد نیز احساس گناهی شدید از اینکه خود زنده ماندهاند و دیگری از دنیا رفته است، بوجود میآید.
- احساس بی عدالتی: شخصی که این احساس را دارد، اغلب از این قبیل عبارات استفاده میکند: چرا او باید در سن جوانی از این دنیا میرفت؟ چرا این اتفاق باید برای من روی میداد؟ این عادلانه نیست!
- حسادت: ممکن است شخص داغدیده نسبت به آنچه دیگران دارند اما وی در نتیجه این فقدان از آنها محروم شده است، حسادت کند. حتی ممکن است این حس نسبت به زندگی به ظاهر آسوده دیگران نیز شکل بگیرد.
- خشم: فرد ممکن است نسبت به جهان و حتی سایر افراد خشمگین باشد چرا که تصور میکند آنها نه تنها عامل این جدایی و فقدان اند، بلکه قادر به درمان بیماریها نیستند؛ احساسات وی را درک نمیکنند؛ بدون فکر حرف میزنند و به زندگی خود با لذت و شادی ادامه میدهند.
- این شخص حتی ممکن است نسبت به خود و به خاطر کردهها و نکرده های خویش خشمگین باشد. دشوارتر از همه آنکه ممکن است حتی نسبت به شخص فوت شده نیز احساس خشم کند و تصور کند که این فقدان وی را گرفتار درد و غمی بزرگ کرده است.
- احساس تنهایی: یکی دیگر از حالاتی که در فرد داغدیده شکل میگیرد احساس تنهایی است. وی ممکن است تصور کند که شرایط پیش آمده برای وی، برای دیگران مهم نیست. او تصور میکند که کسی را از دست داده که بیشترین نقش را در زندگی او ایفا می کرده ا ست.
- احساس آسودگی خاطر: اما اگر دلیل مرگ بیماری طولانی مدت یا کهولت سن باشد، شخص داغدیده نوعی احساس آسودگی خیال میکند زیرا تصور میکند که فرد ازسختی هایی که گرفتار آنها بود، رها شده است.
حال ممکن است برخی افراد تصور کنند که این قبیل احساسات برای همیشه ادامه خواهند داشت، اما اینگونه نیست.
ناگفته نماند که اجتناب از این احساسات نیز ممکن نیست و تجربه و بیان آنها لازمه التیام این زخم است.
تأثیرات رفتاری "فقدان":
غم و اندوه بر رفتار و عملکرد فرد داغدیده نیز اثر میگذارند. برخی از این آثار عبارتند از:
- اختلال در خواب. فرد داغدیده ممکن است در شروع و ادامه خواب مشکل داشته باشد یا صبح زود از خواب بیدار شود. مقاله بی خوابی را در بخش مشکلات رایج مطالعه کنید.
- کم اشتهایی. شخص ممکن است دوست نداشته باشد غذا بخورد یا درصورت غذا خوردن حالش بد شود.
- احساس بی قراری. فرد داغدیده آرامش ندارد؛ ذهن در تلاش است تا رویداد را معنا دار کند؛ این حالت درتنهایی و هنگام شب در رختخواب بیشتر رخ میدهد. مقاله تنش زدایی را دربخش مشکلات رایج مطالعه کنید.
- احساس فرسودگی. فقدان استرس آورست و اگر فرد داغدیده خواب کافی نداشته باشد و غذای مناسب نخورد، احساس فرسودگی خواهد کرد.
- مشغولیت ذهنی. شخص با افکار مربوط به شخص از دست رفته اشتغال ذهنی دارد و ممکن است تصورکند، صدای شخص فوت شده را میشنود یا او را می بیند.
- اضطراب و وحشت. با برانگیخته شدن احساسات بسیاری که نیرومند و نا آشنایند، شخص ممکن است مضطرب شود - گویی که دارد دیوانه میشود (درحالیکه این طور نیست) یا اتفاق ناگواری درحال وقوع است. مقاله اضطراب و وحشت را دربخش مشکلات رایج مطالعه کنید.
- ناتوانی در رویارویی با امور معمول زندگی. فرد ممکن است درانجام دادن کارهای روزمره مانند، خرید کردن، پخت و پز و... احساس ناتوانی کند.
- از دست دادن علاقه و انگیزه. چیزهایی که زمانی منبع خوشحالیهای بزرگ برای فرد بودهاند، اینک بی معنی و خسته کننده به نظر می رسند.
- تحریک پذیری. فرد ممکن است با اطرافیان خود درگیر شود یا به آنها پرخاش کند، درحالیکه سابقه شخصی وی چنین چیزی را نشان نمیدهد.
- گریههای مداوم. فرد ممکن است بسیار گریه کند، درحقیقت بعضی وقتها این تنها کاری است که میتوان انجام داد. گریه کردن به آرامش و تخلیه هیجانی منجر میگردد.
- و نشانهها و علائم فیزیکی: مانند تپش قلب، تهوع، سرگیجه، احساس گرفتگی در گلو و مشکلات گوارشی.
تمام اینها واکنشهایی طبیعی و قابل درک نسبت به "داغدیدگی" هستند و بخش طبیعی روند سوگواری به شمار میروند.
روشهای رویارویی با این احساسات:
همه ما در درون مان ذخایر عظیمی از نیرومندی داریم که خود از آنها بی خبریم. شاید تا زمانی که دچار یک غم بزرگ نشدهایم چندان به آن احتیاج نداشته باشیم. گاهی اوقات ممکن است تصور کنید که از عهده تمام احساساتی که با آنها روبرو میشوید بر نخواهید آمد، اما این امر با کمک دوستان و نیروهای درونی امکان پذیر است.
روشهای زیر میتوانند کمک کننده باشند:
- درخواست کمک کنید: این کار همیشه آسان نیست و به شجاعت نیاز دارد. ابتدا اینکه بپذیرید به کمک نیاز دارید. از کسی که به او اطمینان دارید مثلاً یک دوست، یک معلم، یک مشاور یا یکی از والدین خود کمک بخواهید. این درخواست کاملاً معقول است و بسیاری از افراد در پی یک فقدان و داغدیدگی از کمک دیگران بهره مند میشوند.
- در خصوص این فقدان صحبت کنید: "درد دل کنید". این کار باعث آسودگی خاطر میشود و کمک میکند تا آنچه را که در ذهن تان میگذرد درک کنید. این کار همچنین کمک میکند تا با احساس انزوا مقابله کنید. در این باره نیز فردی را انتخاب کنید که به وی اطمینان دارید.
- احساسات خود را به گونهای دیگر بیان کنید: اگر دوست ندارید در این خصوص با کسی صحبت کنید، میتوانید احساسات خود را یادداشت کنید. برای این کار میتوانید سبک مورد نظر خود را از میان انواع سبکهای نوشتاری مانند نامه، نظم، نثر یا حتی نوشتن خاطرات انتخاب کنید. اگر نمیتوانید واژههایی مناسب برای توصیف احساسات خود بیابید سعی کنید آنها را در قالب یک آواز، یک نقاشی یا حتی کار با گل بیان کنید. رنگها، ریتمها، شکلها و زمینهها میتوانند واژههای شما باشند.
- چیزی را به عنوان یادگاری نزد خود نگاه دارید: مثلاً تعدادی عکس، یک لباس و هرچه که به شما کمک میکند فردی را که از دنیا رفته است به یاد داشته باشید. شاید یادآوری در ابتدا دردناک باشد اما با گذشت زمان خاطرات آزار دهنده جای خود را به خاطراتی خوشحال کننده و خوب خواهند داد.
- کمی ورزش کنید: شاید این آخرین کاری باشد که نسبت به انجام آن از خود تمایل نشان بدهید اما برایتان مفید خواهد بود. ورزش نه تنها انرژی مازاد را به مصرف میرساند بلکه راهی است برای بیان بخشی از سرخوردگی و پرخاشگری که احتمالاً در خود احساس میکنید.
- به موسیقی گوش دهید: بسیاری از افراد دریافتهاند که قدرت اثر گذاری موسیقی در فرد بسیار بالاست. برای آرام ساختن خود موسیقی را انتخاب کنید.
- به خوبی از خود مراقبت کنید: خوب غذا بخورید. منظم دوش بگیرید. بخوابید و هر اندازه که نیاز دارید استراحت کنید.
- به خود اطمینان داشته باشید: از احساسات و واکنشهای خود در چارچوب منطق پیروی کنید. اگر دوست دارید تنها باشید یا بیرون بروید و با مردم باشید حتماً این کار را انجام دهید. درصورت لزوم به خود یادآوری کنید که در پی یک فقدان وجود این قبیل احساسات امری طبیعی است. پذیرش این احساسات امکان بیان و درک آنها را فراهم میکند و این بخش مهمی در روند التیام فقدان است.
- با خود راحت باشید: از خود انتظار بیش از اندازه نداشته باشید. گذر دوران غم و اندوه به زمان نیاز دارد. هر لحظه و ساعت را همانگونه که هست بپذیرید. توجه خود را بر زندگی در حال متمرکز کنید و نسبت به فردا و هفتههای بعد چندان نگران نباشید.
بازگشت به آینده
پس از شوک اولیه، اغلب افراد به تدریج به زندگی کردن بدون فردی که از دنیا رفته است، عادت میکنند. البته زمان برای عادت کردن در هر فرد متفاوت است. این تغییر معمولاً به تدریج روی میدهد اما با گذشت زمان اشتغال ذهنی نسبت به این فقدان کمتر و کمتر خواهد شد.
نخست ممکن است بطور مداوم به آنچه روی داده و فردی که از دنیا رفته است فکر کنید اما به تدریج روند فراموش کردن در شما آغاز خواهد شد- برای بار نخست به مدت چند دقیقه، سپس چند ساعت و در نهایت هر چند روز.
البته این به معنی خیانت و کمتر شدن علاقه شما نسبت به آن فرد نیست. فکر نکردن به برخی افراد کاملاً طبیعی است. ما این کار را درخصوص کسانی که زندهاند نیز انجام میدهیم. افراد، چه کسانی که زندهاند و چه آنها که از دنیا رفتهاند، همواره وجود دارند، حتی وقتی به آنها فکر نمیکنید. شما همیشه خاطرات و زمانهایی را که با آنها سپری کردهاید، به همراه خواهید داشت. چیزی نمیتواند آنها را از شما جدا کند. شما هر لحظه قادر خواهید بود توجه و احساسات خود را بر دیگران معطوف سازید.
هدف از روند غم و سوگواری آن است که یاد بگیریم چگونه با "فقدان" زندگی کنیم. پس از گذر این روند زندگی آرام آرام معنا خواهد یافت و بار دیگر لذت بخش خواهد شد، هر چند که ممکن است در بعضی اوقات نیز یک قطعه موسیقی یا یک مکان شما را به یاد کسی بیاندازد که از دنیا رفته است و بار دیگر غرق در اندوه شوید. این حالت نیز با گذشت زمان کمتر خواهد شد.
برخی روزهای خاص یا سالگردها، بویژه اولین یا دومین سالگرد، میتوانند بسیار دشوار باشند. برخی افراد برنامه ریزی برای این سالگردها را مفید میدانند و با روشهایی کاملاً شخصی آنها را مورد توجه قرار میدهند.
تجربه غم و سوگواری ممکن است تغییراتی در شما ایجاد کند. ممکن است اولویتها، ارزشها، عقاید، آرزوها و دوستیهای خود را بار دیگر ارزیابی کنید. حتی ممکن است به این نتیجه برسید که:
- نسبت به مشکلات و نیازهای خود ودیگران آگاهتر شدهاید
- قدرت درک تان نسبت به قبل بیشتر شده است
- توانایی بیشتری برای زندگی کردن با سوال بی جواب "چرا" که اغلب بی پاسخ میماند، دارید
- توانایی شما برای رویارویی با مشکلات زندگی، بویژه فقدانها، ازهمه نوع، بیشتر شده است
چه وقت از دیگران کمک بگیریم؟
- اگرعلائم فیزیکی در شما به حد هشدار دهنده رسیدهاند یا همچنان ادامه دارند، با افراد متخصص مشورت کنید.
- اگر حالات پیش آمده کار شما را تحت تأثیر قرارداده اند با اطرافیان خود، ازجمله، استاد یا مدیرتان صحبت کنید.
- ناتوانی برای انجام مؤثر کار درپی یک فقدان امری کاملاً طبیعی است. حتی ممکن است ناچار شوید برای مدتی از حجم کار خود بکاهید.
- اگر اختلال خواب در شما همچنان ادامه دارد، اگر اشتها و علایق تان به وضعیت عادی بازنگشته اند، با مشاوران و افراد متخصص در این زمینه مشورت کنید، زیرا ممکن است دچار افسردگی باشید و آنها میتوانند به شما کمک کنند.
- اگر احساسات بر شما غلبه کردهاند، بویژه اگر همچنان احساس نا امیدی میکنید وافکاری مانند خودکشی به ذهن تان خطور میکند، حتماً با مشاوران خود تماس بگیرید.
گفتگو با یک مشاور کمک میکند که در حالت درناک غم و سوگواری، راه خود را بیابید.