استرس پس از سانحه
استرس پس از سانحه
اختلاف امری طبیعی و معمول است
همه ما با سایر افراد تعاملاتی داریم که مطابق میل پیش نمیروند. گاهی اوقات ممکن است احساس کنیم که از سوی دیگران به درستی درک نشدهایم. اغلب قادریم بی اعتنا و بدون آنکه مشکل چندانی بوجود آید، از کنار این موضوع بگذریم. اما گاهی ممکن است این احساس شخصی را داشته باشیم که مورد هجوم دیگران قرار گرفتهایم و احتمالاً نخستین فکری که به ذهن ما میآید واکنش متقابل در حالت خشم یا ترس است. در این شرایط ممکن است غلبه شدید هیجانات، شنیدن آنچه را که دیگری سعی میکند به ما بگوید، دشوار سازند. در وضعیتهای شدیدتر چنین برخوردی میتواند برای سلامت و عملکرد ما تهدید آمیز باشد.
برخی از موقعیتها که در آن دانشجویان خود را در معرض اختلاف با دیگران مییابند، عبارتند از:
- اختلاف با هم اتاقی ها بر سر قوانین مربوط به اتاق
- موافق نبودن با نصایح و خواستههای والدین
- سو ارتباط با دوستان و والدین
- مورد بازخواست قرارگرفتن از سوی استادان راهنما، مسئولان آموزشی و اداری دانشکده و گروه
- اختلاف نظر هنگام بحث با همکلاسیها و استادان، که جنبه شخصی مییابد
ما معمولاً میتوانیم با تغییر روش برقراری ارتباط و تبادل عقاید از تبدیل اختلافات کوچک به درگیریهای جدی جلوگیری کنیم.
اختلاف میتواند یک فرصت باشد نه صرفاً یک تهدید
میتوان به تعاملات شخصی به گونهای متفاوت نگریست، طوری که بتوان اختلاف را به فرصتی برای دستیابی به ارتباطی شفافتر تبدیل و تغییراتی ایجاد کرد.
دو دلیل رایج و معمول در ایجاد اختلاف وجود دارند که عبارتند از:
- افراد از برقراری ارتباط به گونهای شفاف و گوش دادن (به سخنان دیگران) به شکلی محترمانه، خودداری میکنند.
- آنها اغلب نیازها و علائق متفاوتی دارند که بدون برخی مذاکرات، به آسانی در یک جا جمع نمیشوند.
در اینجا به برخی رهنمودها اشاره میکنیم که میتوانند در رویارویی با موقعیتهای مشکل ساز یاری کننده باشند.
استرس پس از سانحه چیست؟
این نوع استرس مجموعهای از واکنشها- احساسات، افکار و رفتار- است که در پی وقوع ناگهانی یک رویداد ناراحت کننده که خارج از دامنه تجارب روزمره و معمول بشر است، شکل میگیرد. به نظر میرسد آنچه شکل گیری این نوع استرس را موجب میشود، غیر منتظره بودن رویداد است، زیرا این رویداد اطمینان فرد را نسبت به روند طبیعی زندگی از میان میبرد و بدین ترتیب وی دیگر نمیتواند زندگی منظم و باساختار را باور کند. رویدادهایی مانند سرقت، حمله یا تصادف گاهی اوقات میتوانند به بروز نشانههایی از استرس پس از سانحه منتهی شوند.
استرس پس از سانحه چه زمان و در چه کسانی بروز میکند؟
نشانههای استرس پس از سانحه ممکن است روزها، هفتهها یا سالها پس از وقوع رویداد ظاهر نشوند یا در افرادی بروز کنند که مستقیم در جریان حادثه قرار نداشتهاند، به عنوان مثال، نشانههای این اختلال ممکن است در کسانی که شاهد وقوع یک تصادف بودهاند خویشاوندان فرد آسیب دیده یا نیروهای نجات مشاهده شوند.
استرس پس از سانحه چرا اتفاق میافتد؟
استرس پس از سانحه روشی است که از طریق آن ذهن و جسم رویداد را پردازش میکنند تا آن را دارای مفهوم سازند و با این کار نهایتاً به روشی که کمتر آزار دهنده است، نسبت به رویداد واکنش نشان دهند. این پردازش اغلب در قالب نشانههای فیزیکی، احساسی و روانشناختی ظاهر میشود.
نشانهها وعلائم استرس پس از سانحه
- یادآوری مکرر حادثه
- تغییر در وضعیت خواب (ناتوانی در خوابیدن یا گرایش مداوم به خواب)
- رویاهای مکرر درباره حادثه
- احساس اینکه قرار است آن رویداد دوباره تکرار شود
- تغییر در رفتار (بدخلقی)
- واکنشهای شوک و بهت زدگی
- تغییر در کارکرد مؤثر (کاهش تمرکز)
- کاهش علاقه و گرایش نسبت به دنیای خارج (احساس جدایی از دنیای اطراف و بیگانگی)
- احساس نیاز به هوشیاری فوق العاده و همیشگی
- حس آسیب پذیر بودن و در پی آن ترس نسبت به از دست دادن کنترل
- دوری از فعالیتها و مکانهایی که حادثه را به یاد میآورند
- فراموش کردن بخش مهمی از حادثه
- احساس گناه به دلیل نجات یافتن از حادثه یا انجام ندادن برخی کارها
اختلال استرس پس از سانحه با واکنشهای ناشی از فقدان (داغدیدگی) متفاوت است، هر چند که هر دو مورد ممکن است باهم اتفاق بیافتند. استرس پس از سانحه با افسردگی نیز در ارتباط است. ۳۰ درصد از کسانی که این اختلال در آنها تشخیص داده نمیشود، به تدریج افسرده میشوند.
چگونه بدن، به رویارویی با اختلال کمک میکند؟
این کار به دو روش صورت میگیرد:
۱- بهت زدگی: در ابتدا ممکن است فرد اندکی بهت زده باشد، زیرا ذهن به تدریج امکان درک رویداد را فراهم میسازد. بنابراین شاید رویداد غیر واقعی احساس شود، گویی که اتفاقی رخ نداده است. اما وقتی آنچه تجربه شده است در ذهن به واقعیت نزدیک تر میشود، فرد درباره آن با دیگران صحبت میکند؛ به آن فکر میکند و شبها خواب آن را میبیند.
۲- فعالیت: فعال بودن میتواند اندکی تسکین دهنده باشد. از سوی دیگر انجام مرتب کارها میتواند این احساس را در فرد ایجاد کند که زندگی در حال بازگشت به حالت عادی است.
به رغم آنچه گفته شد، دو روش یاد شده خطراتی نیز به همراه دارند. برخی افراد با پناه آوردن به حالت بهت زدگی از یادآوری رویداد اجتناب میکنند و بنابر این هرگز با آن رویداد رویارو نمیشوند. از سوی دیگر فعالیت بیش از حد نیز ممکن است توجه فرد را از این واقعیت که به کمک نیاز دارد، منحرف سازد.
چگونه میتوانید به خود کمک کنید؟
۱- همواره با اطلاعات مربوط به رویداد و تحولات مربوط به آن در تماس باشید. این کار آسیب وارده را در ذهن واقعی نگاه میدارد و کمک میکند تا با آنچه روی داده و چگونگی تا ثیر آن بر خود کنار بیایید.
۲- دریافت حمایتهای فیزیکی و عاطفی دیگران میتواند تسکین دهنده باشد، هرچند ممکن است برخی بخواهند برای انکار آنچه روی داده است، این حمایتها را رد کنند. مشارکت با کسانی که تجربیاتی مشابه داشتهاند، میتواند احساس خوبی ایجاد کند و با شکستن موانع روابط را نزدیکتر نماید.
۳- از سوی دیگر، شاید گاهی اوقات برای مقابله با احساسات خود، بخواهید تنها باشید؛ در این حالت تنهایی (که مفهوم آن با انزوا متفاوت است) مهم است.
برخی بایدها و نبایدها:
۱- احساسات خود را پنهان نکنید؛ آنها را بیان نمایید.
۲- از صحبت کردن درباره آنچه روی داده است، امتناع نکنید.
۳- به همراه دیگران به بازنگری رویداد بپردازید.
۴- اجازه ندهید که ناراحتی شما فرصت صحبت کردن را از دیگران یا حتی از خودتان بگیرد.
۵- زمانی را به خواب، استراحت، تفکر کردن و معاشرت با خانواده و دوستان نزدیک اختصاص دهید.
۶- انتظار نداشته باشید که خاطرات از ذهن شما بروند، احساسات برای مدتی قابل ملاحظه ماندگار خواهند بود.
۷- نیازهای خود را صادقانه و واضح برای دوستان، خانواده وهمکلاسی هایتان مطرح کنید.
۸- تلاش کنید پس از وقوع رویداد تا حد امکان زندگی عادی خود را حفظ کنید.
۹- دقت کنید پس از تجربه استرسهای شدید، وقوع تصادفات امری رایج است.
چه زمانی به کمک بیشتر نیازمند هستید؟
- اگر احساسات شدید، مشکل ساز شدهاند، طوری که تاب تحمل آنها را ندارید؛
- اگر احساس میکنید هیجانها همچنان وجود دارند و احساس سردرگمی، خلاء یا خستگی میکنید؛
- اگر پس از گذشت یک ماه همچنان بهت زده هستید؛ احساس خوبی ندارید یا نیاز دارید که برای دوری از احساس درماندگی همچنان فعال باشید؛
- اگر همچنان از کابوسهای شبانه و کم خوابی رنج میبرید؛
- اگر کسی را ندارید که احساسات خود را با او در میان بگذارید و از سوی دیگر به شدت نسبت به این امر احساس نیاز میکنید؛
- اگر در روابط خود با دیگران مشکل دارید؛
- اگر عملکرد شغلی تان مختل شده است؛
شما به کمک نیاز دارید و باید با مشاوران و متخصصان در این خصوص مشورت کنید و از آنها برای رفع این مشکل یاری بجویید.