غم غربت

غم غربت چیست؟

بسیاری از مردم غم غربت را در دوره‌هایی از زندگی، شاید زمانی که جوان‌تر بودند، تجربه کرده‌اند. این احساس همان طور که به آسانی گسترش می‌یابد، فراگیر بودنش نیز به راحتی فراموش می‌شود.

شروع زندگی در دانشگاه بطور طبیعی، به تولید هیجان و اضطراب نسبت به جابجایی، کار دانشگاهی و برخورد با افراد جدید منجرمی شود. بسیاری از افراد بر چنین تشویشی با سازگارکردن خود با محیط جدید غلبه می‌کنند؛ در برخی نیز انطباق نیاز به زمان بیشتری دارد و گاهی نیز با احساس غربت که متمرکز بر افکار مربوط به خانه است، ظاهر می‌شود. در چنین شرایطی، نوعی دلتنگی و اندوه از نبودن آنچه که آشکارا موجب امنیت خاطر بوده است، به وجود می‌آید: در بیشتر موارد این احساس به خاطر فقدان افراد خانواده و دوستان است اما هم چنین ناشی از دور شدن از مکان‌ها و جریانات عادی زندگی نیز می‌باشد.

کسانی که غم غربت را تجربه می‌کنند، ممکن است نوعی افزایش در احساس افسردگی، اضطراب، افکار وسواسی و دردهای کوچک جسمانی را نیز تجربه کنند. احساس غربت را از افسردگی به این شکل می‌توان تفکیک کرد که در افسردگی دانشگاه و خانه هر دو ناگوار به نظر می رسند اما در غربت محیط دانشگاه ناگوار است، در حالیکه نسبت به خانه تصورات مطبوعی وجود دارد.

تحقیقات درباره احساس غربت در بین دانشجویان دانشگاه‌های انگلیس نشان می‌دهد که ۳۵% از دانشجویان جدیدالورود، دچار نوعی احساس غربت می‌باشند. ۱۵- ۵ درصد آنان این تجارب را وحشتناک توصیف نموده و تعداد اندکی نیز تا مرز افسردگی پیش می‌روند.

برخی از دانشجویان این فرایند را با افسردگی و اضطراب خفیفی آغاز می‌کنند، حال آنکه هنوز چند هفته به ترک خانه مانده است؛ چرا که به تغییرات ناگواری که در حال وقوع است می‌اندیشند. اما بقیه در ابتدا وضعیت مطلوبی دارند و بعدها با کمال تعجب در ادامه سال تحصیلی یا شاید بعد از تعطیلات سال نو و حتی در آغاز دومین سال تحصیلی خود احساس غربت می‌کنند.

دانشجویان به صرف اینکه در گذشته تجربه‌های موفقی در دور بودن از خانه داشته‌اند، از بروز احساس غربت در امان نیستند.

 

عوامل آسیب زا در احساس غربت به شرح زیر است:

۱- دوری از خانه

۲- احساس بی معنی بودن دانشگاه بعد از تلاش طولانی که برای دست یافتن به آن صورت گرفته است

۳- این عامل که خود دانشجو مسئول اخذ تصمیم برای آمدن به دانشگاه بوده است یا نه

۴- عدم رضایت ناشی از بر آورده نشدن انتظارات در دانشگاه

۵- "فشارکاری" از جمله کار زیاد و سر درگمی ناشی از آن

۶- مغایرت محیط دانشگاه با سبک زندگی معمول

کسانی که دچار غم غربت می‌شوند، اغلب احساس می‌کنند که کنترل بر محیط را از دست داده‌اند، وجه اشتراکی با آن نداشته یا تعهدی به دانشگاه و موقعیت جدید مکانی خود ندارند.

 

انتقال به دانشگاه

دو وظیفه اصلی به هنگام شروع کار دانشگاه برای دانشجو وجود دارد:

۱- ترک اشیا، افراد و مکان‌های آشنا

۲- سازگاری با اشیا، افراد و مکان‌های جدید

سطح تحمل افراد دربرابر تغییرات متفاوت است و راههای متفاوتی را برای مقابله با موقعیت‌های جدید یاد می‌گیرند. اما چه چیز است که انتقال را اینگونه سخت جلوه می‌دهد؟ در محیط‌های آشنا افراد احساس پذیرفته شدن و امنیت می‌کنند و می‌توانند نقش‌هایی را پذیرفته و با چالش‌ها مواجهه‌ای موفقیت آمیز داشته باشند. دور از پدیده‌های آشنا، دانشجویان از منابع حمایتی خود محروم هستند و در می‌یابند که روش‌های آزمایش شده قبلی آنها برای مواجهه با مشکلات به چالش گرفته شده است. به این ترتیب امکان بروز ناکامی پر رنگ می‌شود و عزت نفس و اعتماد به نفس کم رنگ می‌گردد. کارهایی که معمولاً به آسانی قابل انجام بودند ناگهان تبدیل به یک چالش یا یک کار غیر ممکن می‌شوند.

 

چه کمک‌هایی امکان پذیر است

۱- با کسی صحبت کنید. اگر تا کنون دوستی پیدا نکرده‌اید، سعی کنید با یک مشاور، ارتباط برقرارکنید.

۲- ارتباط خود را با افرادی که در گذشته می‌شناختید، حفظ کنید و ترتیبی دهید تا آنها را بعد از چند هفته ببینید. هم چنین به خود برای پذیرش دانشگاه فرصت دهید. نگذارید نگاه به گذشته حرکت به سوی آینده را مختل کند.

۳- به یاد داشته باشید که بسیاری از افراد احساساتی مشابه شما دارند اگرچه به نظر شرایط آنها عادی است (شما از دل آنها خبر ندارید، کما اینکه آنها نیز از دل شما بی خبرند)

۴- این حق شماست که احساس دلتنگی کنید. هم چنین حق شماست که از شرایط خود لذت ببرید و چنین امری به معنی بی وفایی نسبت به آشنایانی که نزد شما نیستند، نمی‌باشد.

۵- انتظاراتتان از زندگی دانشجویی و خودتان واقع بینانه باشد. بین کار و استراحت تعادل ایجاد کنید. از شما انتظار نمی‌رود تمام وقت کار کنید، چرا که به زودی از پای می‌افتید. از سوی دیگر اگر وقت کافی برای کار کردن نگذارید، سریعاً عقب می‌افتید و این بر اضطراب‌های شما می‌افزاید.

۶- اگر پیش بینی می‌کنید که کار خیلی دشوار است، مهارت‌های مطالعه خود را بهبود بخشید. مدیریت بر زمان و کارها داشته باشید به گونه‌ای که از آنچه انجام می‌دهید کسب رضایت کنید. کسانی در دانشگاه هستند که می‌توانند در این باره به شما کمک کنند.

۷- خواب و غذای کافی را فراموش نکنید.

۸- با دوستان از طریق فعالیت‌های مشترک مانند ورزش و سرگرمی‌های دیگر ارتباط برقرار کنید. انجمن‌ها و باشگاه‌هایی در دانشگاه وجود دارند که با علاقه مندیهای شما سازگاراند. در آغاز سال تحصیلی افراد بسیار دیگری نیز به دانشگاه می‌پیوندند، شما تنها دانشجوی جدیدالاورود نیستید.

۹- به خودتان فرصت کافی برای انطباق بدهید. اجباراً نباید همه چیز به سرعت روبراه شود. همچنین هرگز به تصمیم گیر‌ی های عجولانه بر سر مسائل مهم همچون ماندن در دانشگاه یا ترک آن دچار نشوید.

۱۰- این مسئله را بررسی کنید که واقعاً خواهان بودن در این دانشگاه، دراین دانشکده، تحصیل در این رشته و در این زمان می‌باشید. بسیاری از افراد دوران دلتنگی را پشت سر گذاشته و سپس وارد مرحله تازه ی از عملکرد درسی و لذت بردن از دوران دانشجویی خود می‌شوند. اما برای برخی نیز ممکن است تصمیم درست این باشد که دانشگاه را رها کرده و مسیر دیگری را انتخاب کنند. این دسته از افراد عمدتاً به یک رشته یا دانشگاه دیگر راه می‌یابند که برایشان رضایت بخش است. هر چند این کار با یک سال وقفه تحصیلی همراه باشد. اما اگر دچار چنین افکاری شده‌اید، قبل از هر چیز نیازمند مشاوره‌های کارشناسانه هستید. بنابراین با استاد راهنما، مرکز مشاوره دانشگاه و استادان خود مشورت کنید.

۱۱- اگر کار به جایی رسید که قادر به انجام امور دانشگاهی و اجتماعی خود نیستید، در خواست کمک‌های حرفه‌ای از دکتر یا بخش مشاوره را جدی بگیرید. آنقدر مسامحه نکنید که این مشکلات در حد غیرممکن‌ها بزرگ شود.

 

امیدواریم که این پیشنهادات مفید واقع شوند. شما برای کمک به خودتان کارهای زیادی می‌توانید انجام دهید، اما هرگز در تقاضای کمک از دیگران تردید به خود راه ندهید. احساس غربت یک احساس نامعمول نیست و می‌توان برآن غلبه کرد.