اختلالات خلقی

اختلالات خلقی گروه وسیعی از اختلالاتی را شامل می شوند که خلق مرضی (پاتولوژیک) و آشفتگی های مرتبط با آن، نمای بالینی غالب آنها را تشکیل می دهد.
در بیمارانی که خلق بالایی دارند (یعنی درمانیا)، گشاده خویی، پرش افکار، کاهش خواب، افزایش اعتماد به نفس و افکار خود بزرگ بینانه دیده می شود. در بیمارانی که خلق افسرده ای دارند، از دست دادن انرژی و علاقه، احساس گناه، دشوار شدن تمرکز، از دست دادن اشتها و افکار مرگ یا خودکشی وجود دارد. دیگر نشانه ها و علایم اختلالات خلقی عبارت است از تغییراتی در سطح فعالیت، توانایی های شناختی، تکلم و کارکردهای نباتی (از قبیل خواب، فعالیت جنسی و سایر نظمهای زیستی). این تغییرات تقریباً همیشه موجب مختل شدن کارکردهای بین فردی، اجتماعی و شغلی بیمار می شود.
اختلالات عمده در این گروه عبارتند از: اختلال افسردگی عمده (ماژور)، اختلال خلقی دوقطبی، اختلال خلقی با سیکل های سریع، افسردگی های فصلی، اختلال ویس تایمیک (کج خلقی)، اختلال سیکلوتایمیک (خلق دوره ای).

اختلال دوقطبی I و II

اختلال دوقطبی I عبارت است از داشتن حداقل یک یا چند حمله مانی به تنهایی یا همراه با حملات افسردگی ماژور یا بروز حملات مختلط در سیر بالینی بیماری. اگر نخستین حمله فردی که مبتلا به اختلال دوقطبی I است از نوع افسردگی باشد، بیماری وی قابل افتراق از اختلال افسردگی ماژور نمی باشد. قبلاً به جای اختلال دوقطبیI از اصطلاح دوقطبی استفاده می شد. اختلال دوقطبیII عبارت است از وجود یا سابقه حداقل یک حمله افسردگی ماژور و یک حمله هیپومانی. در اختلال دو قطبیII در سابقه بیمار هرگز حمله مانی وجود نداشته است.
حمله مانی با خلق غیر طبیعی و مداوم سرخوش، گسترده یا تحریک پذیری که حداقل یک هفته طول کشیده باشد، مشخص می شود. (درصورتی که بستری کردن بیمار ضرورت پیدا کند، مدت این دوره می تواند کمتر از یک هفته هم باشد). طی این دوره حداقل می بایست ۳ مورد از علایم ذیل بطور چشمگیر و مداوم وجود داشته باشد.
۱- اعتماد به نفس بیش از حد یا خود بزرگ بینی
۲- کاهش نیاز به خواب
۳- حرافی بیش از معمول یا احساس فشار در صورت صحبت نکردن
۴- پرش افکار
۵- حواس پرتی (توجه فرد فوراً به محرک های بیرونی بی اهمیت یا بی ارتباط با او جلب شود)
۶- افزایش فعالیت های هدفمند (اعم از فعالیت های اجتماعی، شغلی، تحصیلی یا جنسی)
۷- پرداختن بیش از حد به امور لذت بخشی که به احتمال خیلی زیاد عواقب ناراحت کننده ای دارند (مانند ولخرجی های بی حد و حساب، بی ملاحظگی های جنسی یا سرمایه گذاری های احمقانه).
در این بیماران به هم ریختگی خلق به قدری شدید است که کارکردهای شغلی یا فعالیت های معمول اجتماعی یا روابط فرد با دیگران به وضوح مختل شده است. در بسیاری موارد برای ممانعت از صدمه رساندن فرد به خود یا دیگران، بستری کردن بیمار ضرورت می یابد.
در حملات هیپومانی، دوره حمله ۴ روز کامل است که در طی این مدت خلق بطور مداوم بالا، گسترده یا تحریک پذیر است. این دوره باید با زمانی که خلق به طور معمول غیرافسرده است، تفاوتی آشکار داشته باشد. همچنین در حملات هیپومانی برخلاف حملات مانی، در کارکردهای اجتماعی یا شغلی فرد اختلال واضحی ایجاد نمی گردد، به طوری که هیچگاه بستری کردن بیمار ضرورت ندارد.
اختلال دوقطبیI در مردان و زنان شیوع یکسانی دارد. سن شروع آن از کودکی (حتی ۵ تا ۶ سالگی) تا ۵۰ سالگی است و حتی در موارد نادری در سنین بالاتر نیز دیده می شود. سن متوسط بروز این اختلال ۳۰ سالگی است و در گروه های اجتماعی- اقتصادی بالاتر، بیشتر از متوسط جامعه، شیوع دارد.
اگر یکی از والدین به اختلال دوقطبیI مبتلا باشد، ۲۵% احتمال دارد که هر کدام از فرزندان به یکی از اختلالات خلقی دچار گردند. اگر هر دو والد اختلال دوقطبی داشته باشند، این احتمال به ۵۰ تا ۷۵% می رسد.

روشهای درمان بیماری

دارودرمانی:

لیتیوم، دی والپروئکس و اولانزاپین، داروهای استاندارد برای درمان مرحله مانیک اختلال دوقطبی به شمار می روند ولی کاربامازپین نیز داروی تثبیت شده و خوبی برای این منظور است.